جدول جو
جدول جو

معنی سنگ تراش - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ تراش
کسی که سنگ برای ساختمان می تراشد، کسی که چیزهایی مانند مجسمه و ظرف های سنگی یا چیز هایی دیگر از سنگ می تراشد
تصویری از سنگ تراش
تصویر سنگ تراش
فرهنگ فارسی عمید
سنگ تراش
(فُ / فِ سُ دَ / دِ)
تراشندۀ سنگ. حجار. که سنگ میتراشد
لغت نامه دهخدا
سنگ تراش
((~. تَ))
کسی که کارش کندن، تراشیدن، صیقلی کردن و شکل دادن سنگ هاست، صورت فلکی کوچکی در آسمان نیم کره جنوبی
تصویری از سنگ تراش
تصویر سنگ تراش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زمین یا خیابان و کوچه که در کف آن تکه های سنگ را پهلوی هم چیده و هموار کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گِ تَ)
صنجه. (دهار). سنجه. (دهار). وزنه
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
عمل سنگ تراش
لغت نامه دهخدا
(رِشْ / رُشْ وَ خوا / خا)
آنکه نی می تراشد. و نیز رجوع به نی تراشی شود
لغت نامه دهخدا
(عَمْ بَ فَ / فِ دَ/ دِ)
آبی که آنرا با سنگهای تفته که در آن افکنند گرم کرده باشند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ)
مجازاً حائل و مانع از چیزی. (آنندراج) (از مجموعۀ مترادفات ص 228). مزاحم. مانع. انگل. (ناظم الاطباء) ، متعرض راه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سر تراش
تصویر سر تراش
آنکه سر و صورت مردم را اصلاح کند سلمانی گرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ تاب
تصویر سنگ تاب
پخته و برشته شده بر روی سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ تمام
تصویر سنگ تمام
با آیین شکوهمندانه
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل سنگتراش تراشیدن سنگ و هموار کردن آن برای استعمال در ساختمان یا روی قبر و غیره، مجسمه سازی، کارگاه و دکان سنگتراشی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سنگ را تراشد تا در ساختمان به کاربرند، کسی که مجسمه ها و اشیایی از سنگ سازد، کلنگ و میل آهنی که سنگ تراشان بدان سنگ تراشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم سنگ تراشی
تصویر قلم سنگ تراشی
سنگخراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ فرش
تصویر سنگ فرش
((سَ نْ. فَ))
زمینی که روی آن را با سنگ مفروش کرده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگ تاب
تصویر سنگ تاب
پخته و برشته شده بر روی سنگ
فرهنگ فارسی معین
حجار، تیشه، کلنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نوعی برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از ته تراشیدن، ریشه کن شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تنگ و کوتاه، بسیار تنگ، جای تنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
راه باریک، جای تنگ و تاریک، راه باریک، جای تنگ و تاریک
فرهنگ گویش مازندرانی
سم تراش از ابزار کار نعل بندی است، وسیله ای که با آن سم چهارپایان
فرهنگ گویش مازندرانی